!!! تنهاترین عاشق !!!

نیا باران,زمین جای قشنگی نیست...!

تنهاترین عاشق

تو را به جاي همه زماني كه  نشناخته ام دوست مي دارم

تو را به جاي همه روزگاراني كه نمي زيسته ام دوست مي دارم

براي خاطر عطر گستره ي بيكران و براي خاطر  عطر نان گرم

براي خاطر برفي كه آب ميشود براي خاطر نخستين گل

براي خاطر جانوراني پاكي كه ادمي نمي رماندشان

تو را براي خاطر دوست داشتن دوست مي دارم          

 


ادامه مطلب

[ دو شنبهبرچسب:دوست,عشق,خاطر,قلب,آفتاب,

] [ 10:6 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ ]

 

هر کی اومد تو زندگیم..میبردمش تا آسمون
امروز میشد رفیق راه..فردا واسم بلای جون
نمیشه قلب عاشقو..بدست هر کسی سپرد
نمیدونم بد میاورد..یا چوب سادگیشو خورد
هر چی که به سرم اومد..تقصیر هیچکسی نبود
هر چی که بود پای خودم..تو قصه هام کسی نبود
هیچکسی عاشقم نشد..هیشکی سراغم نیومد
جواب کار خودمه..هر چی بلا سرم اومد
تقصر هیچ کسی نبود..هر چی که بود به پای من
فقط تو بعد از این نیا..میون لحظه های من
رفاقتت مال خودت..منت نزار روی سرم
این قصه ها تموم شده..دیگه نیا دورو برم…

[ سه شنبهبرچسب:عشق,عاشق,زندگی,آسمون,دل,رفاقت,قلب,قصه,لحظه,

] [ 7:22 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ ]

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است؛ اما چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟


ادامه مطلب

[ شنبهبرچسب:نگاه,فریاد,دل,قلب,

] [ 5:17 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ ]

گفت : میخوام برات یادگاری بنویسم

گفتم : کجا ؟

گفت : روی قلبت

گفتم : باشه ، بنویس تا همیشه یادگاری بمونه

یه خنجر برداشت

گفتم : این چیه ؟

گفت : هیس

ساکت شدم

گفتم : بنویس چرا معطلی ؟

خنجر رو برداشت و با تیزی خنجر نوشت

دوستت دارم دیوونه

اون رفته

خیلی وقته

کجا ....؟

نمیدونم

اما .......

هنوز زخم خنجر یادگاریش رو قلبم مونده

 

[ جمعهبرچسب:زخم خنجر,یادگاری,قلب,

] [ 5:29 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ ]

در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وكیلم دلم بود

و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان

قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن

تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهایی و مرگ

كنار چوبه ی دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم

و من گفتم به تو بگویند:

دوستت دارم

 

[ جمعهبرچسب:دادگاه عشق,دوست داشتن,دل,عاشقان,قلب,

] [ 5:22 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه